اولین واکنش پژمان جمشیدی به اتهام تجاوز و فرار از کشور هوش مصنوعی خطر بیماری قلبی را با اعداد نمایش می‌دهد پرتودرمانی می‌تواند اختلال ضربان قلب را درمان کند واژگونی خودرو در محور نیشابور به مشهد یک فوتی برجای گذاشت (۶ آبان ۱۴۰۴) خسروپناه: منتظر پیشنهاد‌های بهزیستی برای حمایت از معلولان هستیم کارگروه اضطرار کاهش آلودگی هوای خراسان رضوی برای شهروندان مشهدی هشدار خودمراقبتی صادر کرد (۶ آبان ۱۴۰۴) اجرای پروژه تأمین آب شرب مشهد از رشته‌کوه هزارمسجد با ۴ سازه اصلی و تونل ۸.۵ کیلومتری + فیلم مهاجرت پرستاران، چالشی فراتر از مسائل معیشتی در خراسان رضوی و مشهد قوی‌ترین سموم بیماری‌زا در مواد غذایی فاسد و کپک‌زده هستند رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی: اگر اقدام فوری نشود، کالابرگ در حد شعار می‌ماند مدیرکل آموزش و پرورش خراسان رضوی: آموزش‌ و پرورش باید از نگاه صرف آموزشی خارج شود و به جایگاه فرهنگی خود بازگردد معاون آموزش ابتدایی وزیر آموزش و پرورش: تأکید رئیس‌جمهور بر عدالت آموزشی است | آموزش باکیفیت برای همه کودکان ایرانی تصویب طرح حمل سلاح محیط‌بانان در مجلس تأسیس اولین هنرستان سمپادی در مشهد | تعداد مراکز سمپاد در خراسان رضوی به ۵۲ رسیده است مصرف بیش از حد ویتامین C خطر تشکیل سنگ کلیه را افزایش می‌دهد پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (سه‌شنبه، ۶ آبان ۱۴۰۴) | مشهد اندکی خنک می‌شود اهدای اعضای کودک ۱۱ ساله مشهدی، به ۳ بیمار زندگی دوباره بخشید (۶ آبان ۱۴۰۴) مقاوم‌سازی ۶۰ درصد پل‌های جاده‌ای خراسان رضوی دربرابر سیل و زلزله تا پایان سال ۱۴۰۵ یک آتش کوچک برای تهیه چای، جنگل ارس خراسان رضوی را سوزاند | آتش‌سوزی ۱۵ هکتار از اراضی هزارمسجد ثبت بیش از ۲ هزار پرونده قضایی مربوط به رمزارز‌ها در ۶ ماه نخست سال ۱۴۰۴ سامانه بارشی از پنجشنبه (۸ آبان ۱۴۰۴) وارد کشور می‌شود | پیش‌بینی اولین باران پاییزی در خراسان رضوی شیر گیاهی را جایگزین شیر گاو کنیم؟ عفونت ادراری در کودکان، زنگ‌خطری جدی برای سلامت کلیه‌ها همه چیز درمورد آزمون دکتری ۱۴۰۵ + جزئیات ثبت‌نام و سهمیه‌ها راهکار‌های واقعی برای مقابله با خشکی پوست در سرما | چرا بیشتر کرم‌ها جواب نمی‌دهند؟ سازمان غذا و دارو: از قارچ‌های خودرو در طبیعت به هیچ وجه استفاده نکنید ادعای شاکی پرونده بازیگر سینما: پیشنهاد ۵۰ میلیارد تومانی داد تا شکایت نکنم افزایش مسمومیت کودکان با مواد شبه‌تریاک در سال‌های اخیر مخلوط سفیدکننده‌ها، قاتل خاموش خانه!
سرخط خبرها

زیرآب نزدن را به فرزندانمان بیاموزیم!

  • کد خبر: ۲۴۵۶۵۹
  • ۲۷ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۱
زیرآب نزدن را به فرزندانمان بیاموزیم!
برادرم از تک تک ما سؤال می‌کرد چرا چنین خراب کاری‌ای مرتکب شده ایم. وای به روزی که ما گناهمان را گردن دیگری می‌انداختیم.

وقتی آب توی دمپایی شتک می‌زد توی صورتم، بیشتر از دست برادرم کفری می‌شدم. وقتی با سمیرا و سمانه، دخترهایش، چنبره می‌زدیم جلو شیر آب تا ته دمپایی را خوب آب بکشیم، از حرص دندان قروچه می‌رفتم، اما از ترس صدایم درنمی آمد.
این چه وضعش بود. ماهی یک بار وقتی دورهم جمع می‌شدیم، خواهرهایم خراب کاری‌های من را به گوش برادرم می‌رساندند و همسرش هم اگر سمیرا و سمانه خبط وخطایی می‌کردند، آنجا آن‌ها را لو می‌داد.

وقت شام برادرم می‌گفت فعلا شامتان را بخورید، بعد شام به حسابتان رسیدگی می‌کنم. من هفت سالم بود، سمیرا شش و سمانه پنج. ما در همان سن، دادگاه، حکم قاضی، خنده حضار، گریه و پشیمانی و حس گناه را با هم تجربه کردیم. گاهی زن برادرم وکیل مدافع می‌شد و قاضی را راضی می‌کرد این بار از خطای ما بگذرد، اما گاهی هم موفق نمی‌شد. آن شام هیچ وقت به جانمان نمی‌نشست.

زیرچشمی با ترس و اضطراب به هم نگاه می‌کردیم. سفره را که جمع می‌کردند، هرسه نفر به ردیف جلو برادرم می‌نشستیم. معمولا خطا‌های دسته جمعی مان مطرح می‌شد. برادرم از تک تک ما سؤال می‌کرد چرا چنین خراب کاری‌ای مرتکب شده ایم. وای به روزی که ما گناهمان را گردن دیگری می‌انداختیم یا زیرآب یکی دیگر را می‌زدیم. 

آن وقت بود که برادرم به هیچ عنوان از گناهمان نمی‌گذشت و برای زیرآب زن، تنبیهی سخت‌تر در نظر می‌گرفت. انگار همین دیروز بود که توی چشم‌های لودهنده نگاه می‌کرد و می‌گفت فضولی کردی؟ به جایش یکی دوتا دمپایی می‌خوری. هر چقدر به این‌ها زدم، دوبرابرش را به تو می‌زنم.
آن وقت بود که ما مثل سه تا بچه اردک دنبال سر هم راه می‌افتادیم و زیرلب غرغر می‌کردیم. هرکدام یک دمپایی از جلو در برمی داشتیم، تمیز می‌شستیم و می‌رفتیم جلو برادرم می‌نشستیم.

او گاهی تا این مرحله طولش می‌داد. حسابی زجرکشمان می‌کرد و ترس را به جانمان می‌انداخت و مانند کسی که محکومی را از بالای چوبه دار پایین کشیده باشد، با بزرگواری مخصوصی طوری که یک عمر مدیونش باشیم، می‌گفت: «پاشید برید پی کارتون. بار آخرتون باشه!» ما هم انگار از زبری طناب دور گردنمان خلاص شده باشیم، فوری مثل فشنگ از جا در می‌رفتیم و گوشه اتاق کنار هم مچاله می‌شدیم.

از این خاطرات کودکی بیش از ۳۵ سال می‌گذرد. درست است که تک تک آن تنبیه‌ها را به خاطر دارم، دمپایی کف پایم خورد، در جمع خانواده اعتراف کردم، گریه کردم، شام‌ها از ترس کوفتم شد؛ اما یک چیز را خوب یاد گرفتم و کاملا برایم جا افتاد که زیرآب کسی را نزنم، اشتباهم را بپذیرم و از زیرش شانه خالی نکنم، برای اینکه خودم را بی گناه نشان دهم، دیگری را مقصر جلوه ندهم؛ و این خلق وخو از کودکی با من همراه شد و تا مدرسه و دانشگاه و زندگی و محل کار با من آمد و به جانم نشست. هربار هم که شاهد زیرآب زنی کسی در اطرافم بودم، با خودم می‌گفتم کاش آن فرد زیرآب زن هم کسی مثل حاتم بالای سرش بود تا به هر نحوی به او یاد بدهد که نباید زیرآب دوست یا همکارش را بزند!

امان از کارمندانی که دمپایی زیرپایشان نخورده است و امان از محیط‌های کاری که یک داداش حاتم ندارد تا یک بار برای همیشه زیرآب زن‌ها از دور خارج شوند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->