بیماری آبله میمونی چیست؟ + روش‌های انتقال و درمان درخواست رئیس سازمان نظام روانشناسی از دولت برای سرمایه‌گذاری در حوزه سلامت روان انتقاد یک کارشناس محیط زیست از وضعیت باغ وحش‌های کشور هلال احمر جمهوری اسلامی: فراگیری بیماری واگیردار در عراق مطرح نشده است بستنی سنتی غیراستاندارد احتمال بروز مسمومیت را افزایش می‌دهد ویدئو | هجوم ریزگرد‌ها به آسمان مشهد (۲۷ مرداد ۱۴۰۳) کوچ حیات‌وحش به ارتفاعات به‌دلیل گرمای هوا درمانگاه امام رضا (ع)؛ پناهگاه سلامت زائران اربعین در نجف ثبت‌نام‌نکردن دانش‌آموزان با نمرات ضعیف در مدارس، قانونی نیست قاتل «آی‌نور»، کودک سه‌ساله در الیگودرز دستگیر شد + عکس (۲۷ مرداد ۱۴۰۳) استقرار تیم پاسخ سریع و ستاد غربالگری انستیتو پاستور ایران در مرز مهران وزیر آموزش‌وپرورش: نیروی‌های خریدخدمات این وزارت‌خانه تعیین تکلیف می‌شوند برخی والدین، فرزندان دارای اختلال اوتیسم را قبول نمی‌کنند آتش‌سوزی منزل مسکونی در خیابان طبرسی شمالی مشهد (۲۷ مرداد ۱۴۰۳) سارق جنجالی موبایل تهرانی‌‌ها کیست؟ زیرآب نزدن را به فرزندانمان بیاموزیم! هشدار رئیس مرکز امداد و فوریت‌های سایبری پلیس فتا به زائران اربعین ویدئو | یک فروند کشتی باری در قشم به گل نشست (۲۷ مرداد ۱۴۰۳) پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان‌رضوی (شنبه، ٢٧ مرداد ١۴٠٣) | وزش باد شدید همراه با خیزش گرد‌وخاک همسران بچه‌ننه! | درباره وابستگی شخصیتی و دخالت خانواده‌ها در زندگی زوج‌های جوان بهترین و بدترین حالت برای خوابیدن چیست؟ آماده‌سازی ۱۵۵ میلیون جلد کتاب برای مهرماه
سرخط خبرها

زیرآب نزدن را به فرزندانمان بیاموزیم!

  • کد خبر: ۲۴۵۶۵۹
  • ۲۷ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۱
زیرآب نزدن را به فرزندانمان بیاموزیم!
برادرم از تک تک ما سؤال می‌کرد چرا چنین خراب کاری‌ای مرتکب شده ایم. وای به روزی که ما گناهمان را گردن دیگری می‌انداختیم.

وقتی آب توی دمپایی شتک می‌زد توی صورتم، بیشتر از دست برادرم کفری می‌شدم. وقتی با سمیرا و سمانه، دخترهایش، چنبره می‌زدیم جلو شیر آب تا ته دمپایی را خوب آب بکشیم، از حرص دندان قروچه می‌رفتم، اما از ترس صدایم درنمی آمد.
این چه وضعش بود. ماهی یک بار وقتی دورهم جمع می‌شدیم، خواهرهایم خراب کاری‌های من را به گوش برادرم می‌رساندند و همسرش هم اگر سمیرا و سمانه خبط وخطایی می‌کردند، آنجا آن‌ها را لو می‌داد.

وقت شام برادرم می‌گفت فعلا شامتان را بخورید، بعد شام به حسابتان رسیدگی می‌کنم. من هفت سالم بود، سمیرا شش و سمانه پنج. ما در همان سن، دادگاه، حکم قاضی، خنده حضار، گریه و پشیمانی و حس گناه را با هم تجربه کردیم. گاهی زن برادرم وکیل مدافع می‌شد و قاضی را راضی می‌کرد این بار از خطای ما بگذرد، اما گاهی هم موفق نمی‌شد. آن شام هیچ وقت به جانمان نمی‌نشست.

زیرچشمی با ترس و اضطراب به هم نگاه می‌کردیم. سفره را که جمع می‌کردند، هرسه نفر به ردیف جلو برادرم می‌نشستیم. معمولا خطا‌های دسته جمعی مان مطرح می‌شد. برادرم از تک تک ما سؤال می‌کرد چرا چنین خراب کاری‌ای مرتکب شده ایم. وای به روزی که ما گناهمان را گردن دیگری می‌انداختیم یا زیرآب یکی دیگر را می‌زدیم. 

آن وقت بود که برادرم به هیچ عنوان از گناهمان نمی‌گذشت و برای زیرآب زن، تنبیهی سخت‌تر در نظر می‌گرفت. انگار همین دیروز بود که توی چشم‌های لودهنده نگاه می‌کرد و می‌گفت فضولی کردی؟ به جایش یکی دوتا دمپایی می‌خوری. هر چقدر به این‌ها زدم، دوبرابرش را به تو می‌زنم.
آن وقت بود که ما مثل سه تا بچه اردک دنبال سر هم راه می‌افتادیم و زیرلب غرغر می‌کردیم. هرکدام یک دمپایی از جلو در برمی داشتیم، تمیز می‌شستیم و می‌رفتیم جلو برادرم می‌نشستیم.

او گاهی تا این مرحله طولش می‌داد. حسابی زجرکشمان می‌کرد و ترس را به جانمان می‌انداخت و مانند کسی که محکومی را از بالای چوبه دار پایین کشیده باشد، با بزرگواری مخصوصی طوری که یک عمر مدیونش باشیم، می‌گفت: «پاشید برید پی کارتون. بار آخرتون باشه!» ما هم انگار از زبری طناب دور گردنمان خلاص شده باشیم، فوری مثل فشنگ از جا در می‌رفتیم و گوشه اتاق کنار هم مچاله می‌شدیم.

از این خاطرات کودکی بیش از ۳۵ سال می‌گذرد. درست است که تک تک آن تنبیه‌ها را به خاطر دارم، دمپایی کف پایم خورد، در جمع خانواده اعتراف کردم، گریه کردم، شام‌ها از ترس کوفتم شد؛ اما یک چیز را خوب یاد گرفتم و کاملا برایم جا افتاد که زیرآب کسی را نزنم، اشتباهم را بپذیرم و از زیرش شانه خالی نکنم، برای اینکه خودم را بی گناه نشان دهم، دیگری را مقصر جلوه ندهم؛ و این خلق وخو از کودکی با من همراه شد و تا مدرسه و دانشگاه و زندگی و محل کار با من آمد و به جانم نشست. هربار هم که شاهد زیرآب زنی کسی در اطرافم بودم، با خودم می‌گفتم کاش آن فرد زیرآب زن هم کسی مثل حاتم بالای سرش بود تا به هر نحوی به او یاد بدهد که نباید زیرآب دوست یا همکارش را بزند!

امان از کارمندانی که دمپایی زیرپایشان نخورده است و امان از محیط‌های کاری که یک داداش حاتم ندارد تا یک بار برای همیشه زیرآب زن‌ها از دور خارج شوند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->