نرخ احیای قلبی ۷۰ درصد در اورژانس حرم مطهر رضوی، رکوردی جهانی در دارالشفاء امام مهربانی‌ها مراسم استقبال از مدال‌آوران مشهدی مسابقات جهانی دانش‌آموزی زیست‌شناسی و هوش مصنوعی برگزار شد + ویدئو محل برگزاری فشن‌شوی قانون‌شکن پلمب شد (۲۶ شهریور ۱۴۰۴) صدور هشدار سطح نارنجی هواشناسی برای ۵ استان در پی پیش‌بینی رگبار باران و رعد و برق (۲۶ شهریور ۱۴۰۴) دانش‌آموزان خراسان رضوی متقاضی تحصیل در هنرستان‌ چرا جنگل‌های ارسباران تا کنون ثبت جهانی نشده‌اند؟ مدیرکل آموزش‌وپرورش خراسان رضوی: فقط از تیم‌های رسمی المپیادی حمایت و پشتیبانی مالی می‌شود + فیلم نتایج نهایی آزمون کارشناسی ارشد اعلام شد روش‌های مقابله با اضطراب جدایی کلاس اولی‌ها اعلام نتایج نهایی آزمون کارشناسی ارشد علوم پزشکی، امروز (۲۶ شهریور ۱۴۰۴) ۱۱ درصد از زنان سرپرست‌خانوار به بیماری‌های مزمن مبتلا هستند | اجرای طرح غربالگری سلامت برای بانوان سرپرست‌خانوار خراسان رضوی آیا سالاد جایگزین شام می‌شود؟ توزیع بیش از ۸ هزار بسته ورزشی مدارس در آغاز سال تحصیلی جدید در خراسان رضوی پیش‌بینی هواشناسی امروز (۲۶ شهریور ۱۴۰۴) | بارش پراکنده و وزش باد با احتمال رعدوبرق در برخی مناطق کشور صدور بیش از ۵ میلیون کارت هوشمند ملی در خراسان رضوی | چرا کارت‌های ملی با تأخیر به دست مردم می‌رسد؟ بحران کمبود پرستار و افت کیفیت مراقبت در آینده نزدیک | دستورالعمل تعرفه‌گذاری خدمات پرستاری از اساس مشکل دارد پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (چهارشنبه، ۲۶ شهریور ۱۴۰۴) | احتمال وقوع رگبار و رعدوبرق در برخی نقاط سه رکن اصلی پیشگیری از «آلزایمر» کدام‌اند؟ چه کسانی مشمول عفو معیاری می‌شوند؟ متهم به قتل همسر در بازسازی صحنه جنایت: همسرم مقصر بود! حریق کشتی حامل پناهندگان سودانی ۵۰ کشته بر جای گذاشت تمدید مهلت دفاع از پایان‌نامه و رساله دانشجویی تا پایان مهر ۱۴۰۴ نیاز حدود ۹۰۰ هزار دانش‌آموز به کتاب‌های بریل | ۲۲ هزار جلد تأمین شده است گلایه شهروندان مشهد از فضای غیراستاندارد و چالش‌های نقل مکان پایگاه‌های بهداشت | کوچ اجباری بهداشت! دادستان کل کشور: هوش مصنوعی در راستای حاکمیت قانون استفاده شود بازنشستگان نگران نباشند؛ حقوق و مزایای بازنشستگان با ادغام صندوق‌ها تغییر نمی‌کند نقدی بر رویکرد تقلیل‌گرایانه به آموزش‌و‌پرورش کاهش ناترازی صندوق‌های بازنشستگی، یکی از محور‌های اصلی برنامه هفتم توسعه است
سرخط خبرها

زیرآب نزدن را به فرزندانمان بیاموزیم!

  • کد خبر: ۲۴۵۶۵۹
  • ۲۷ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۱
زیرآب نزدن را به فرزندانمان بیاموزیم!
برادرم از تک تک ما سؤال می‌کرد چرا چنین خراب کاری‌ای مرتکب شده ایم. وای به روزی که ما گناهمان را گردن دیگری می‌انداختیم.

وقتی آب توی دمپایی شتک می‌زد توی صورتم، بیشتر از دست برادرم کفری می‌شدم. وقتی با سمیرا و سمانه، دخترهایش، چنبره می‌زدیم جلو شیر آب تا ته دمپایی را خوب آب بکشیم، از حرص دندان قروچه می‌رفتم، اما از ترس صدایم درنمی آمد.
این چه وضعش بود. ماهی یک بار وقتی دورهم جمع می‌شدیم، خواهرهایم خراب کاری‌های من را به گوش برادرم می‌رساندند و همسرش هم اگر سمیرا و سمانه خبط وخطایی می‌کردند، آنجا آن‌ها را لو می‌داد.

وقت شام برادرم می‌گفت فعلا شامتان را بخورید، بعد شام به حسابتان رسیدگی می‌کنم. من هفت سالم بود، سمیرا شش و سمانه پنج. ما در همان سن، دادگاه، حکم قاضی، خنده حضار، گریه و پشیمانی و حس گناه را با هم تجربه کردیم. گاهی زن برادرم وکیل مدافع می‌شد و قاضی را راضی می‌کرد این بار از خطای ما بگذرد، اما گاهی هم موفق نمی‌شد. آن شام هیچ وقت به جانمان نمی‌نشست.

زیرچشمی با ترس و اضطراب به هم نگاه می‌کردیم. سفره را که جمع می‌کردند، هرسه نفر به ردیف جلو برادرم می‌نشستیم. معمولا خطا‌های دسته جمعی مان مطرح می‌شد. برادرم از تک تک ما سؤال می‌کرد چرا چنین خراب کاری‌ای مرتکب شده ایم. وای به روزی که ما گناهمان را گردن دیگری می‌انداختیم یا زیرآب یکی دیگر را می‌زدیم. 

آن وقت بود که برادرم به هیچ عنوان از گناهمان نمی‌گذشت و برای زیرآب زن، تنبیهی سخت‌تر در نظر می‌گرفت. انگار همین دیروز بود که توی چشم‌های لودهنده نگاه می‌کرد و می‌گفت فضولی کردی؟ به جایش یکی دوتا دمپایی می‌خوری. هر چقدر به این‌ها زدم، دوبرابرش را به تو می‌زنم.
آن وقت بود که ما مثل سه تا بچه اردک دنبال سر هم راه می‌افتادیم و زیرلب غرغر می‌کردیم. هرکدام یک دمپایی از جلو در برمی داشتیم، تمیز می‌شستیم و می‌رفتیم جلو برادرم می‌نشستیم.

او گاهی تا این مرحله طولش می‌داد. حسابی زجرکشمان می‌کرد و ترس را به جانمان می‌انداخت و مانند کسی که محکومی را از بالای چوبه دار پایین کشیده باشد، با بزرگواری مخصوصی طوری که یک عمر مدیونش باشیم، می‌گفت: «پاشید برید پی کارتون. بار آخرتون باشه!» ما هم انگار از زبری طناب دور گردنمان خلاص شده باشیم، فوری مثل فشنگ از جا در می‌رفتیم و گوشه اتاق کنار هم مچاله می‌شدیم.

از این خاطرات کودکی بیش از ۳۵ سال می‌گذرد. درست است که تک تک آن تنبیه‌ها را به خاطر دارم، دمپایی کف پایم خورد، در جمع خانواده اعتراف کردم، گریه کردم، شام‌ها از ترس کوفتم شد؛ اما یک چیز را خوب یاد گرفتم و کاملا برایم جا افتاد که زیرآب کسی را نزنم، اشتباهم را بپذیرم و از زیرش شانه خالی نکنم، برای اینکه خودم را بی گناه نشان دهم، دیگری را مقصر جلوه ندهم؛ و این خلق وخو از کودکی با من همراه شد و تا مدرسه و دانشگاه و زندگی و محل کار با من آمد و به جانم نشست. هربار هم که شاهد زیرآب زنی کسی در اطرافم بودم، با خودم می‌گفتم کاش آن فرد زیرآب زن هم کسی مثل حاتم بالای سرش بود تا به هر نحوی به او یاد بدهد که نباید زیرآب دوست یا همکارش را بزند!

امان از کارمندانی که دمپایی زیرپایشان نخورده است و امان از محیط‌های کاری که یک داداش حاتم ندارد تا یک بار برای همیشه زیرآب زن‌ها از دور خارج شوند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->